تو عرفه اجتماع ما رسمه كه مي گن: فلان كار پسرونست و بهمان كار دخترونه. مثلا ضايعه كه برادر من حلواي دورنگ مي پزه يا من موقع رانندگي دستمو از پنجره ماشين(به قول همكارام مثل راننده تاكسي ها) مي ذارم بيرون يا هميشه دلم مي خواسته سرپرست كارگاه يه پروژه باشم.
اين دليل نمي شه كه من دلم مي خواد راننده تاكسي باشم يا كارهاي مردونه بكنم ،با اينكه باد بخوره به كف دستم حال مي كنم و هميشه دوست داشتم يه كار پر تنش و پر هيجان داشته باشم.
هيچوقت دلم نخواسته پسر باشم. هميشه از اينكه دختر به دنيا اومدم احساس خوبي داشته ام. دوست دارم اگه یه روزی روزگاری بچه ای هم داشته باشه اول سالم باشه بعدم دختر باشه!
یه روز با مامان موشه بحث جنسیت بچه بودمن گفتم:"بابا پسر چیه تا بچس باید مواظبش باشی که خودشو خونه رو آتیش نزنه ( پسر یکی از آشناهامون بچه که بود تو کفش باباش آتیش روشن می کرد)دوران بلوغش هم باید قلدریشو تحمل کنی و بپاییش یه وقت معتاد نشه وقتی هم که زن می گیره می ره دنبال خونه زندگیشو بی خیال ننه بابا" البته بعدش فهمیدم چه گندی زدم با این حرف زدنم.آخه موشه انصافا اینطوری نیست، پسر خیلی خوبیه. صبحهای جمعه که من تا ساعت 1و2 معمولن خوابم می ره و بهشون سر می زنه ، کامپیوترشونو درست می کنه، ماهوارشونو ردیف می کنه و ... منهم از اون آدما نیستم که بخوام بهش گیر بدم... البته اخيرا يه متني راجع به عروس و مادر شوهر نوشته كه تو بساطي كه داشتم راه مينداختم تك چرخ زده ولي به زودي يه جواب دندان شكن بهش مي دم. اين داستاناي عروس و مادرشوهر بيشترش زاييده تخيل مرداس.
ولي خيلي از دخترا دلشون مي خواد پسر بودن. اينو تو دختراي ايروني بيشتر مي شه ديد. بعضي هاشون به حسرت خوردن كفايت مي كنن و دستشون و مي ذارم زير چونشون و به طرز لباس پوشيدن پسرا، وجهه متفاوتشون تو خونواده هاي سنتي و تو اجتماع(متاسفانه يه واقعيته)و دعواها و قلدري كردناشون نگاه مي كنن و از ته دل آه مي كشن و مي گن:كاش ما هم پسر بوديم، كاش...
ولي يه دسته ديگه سعي مي كنن پسرنمايي كنن و تا جايي كه مي تونن اداي پسرارو در بيارن، خلاصه مي شن كلاغي كه مي ياد راه رفتن كبكو تقليد كنه راه رفتن خودشم يادش مي ره!
مثلا نشستي تو يه مجلس رسمي يا عروسي ميبيني طرف با شلوار جين بگي كه خشتكش تا زانواش مي رسه و يه ٥ كيلويي زنجير بهش آويزونه و يه تي شرت گل و گشاد تنشه مي آد وسط و با آهنگ شب،شب شعر و شوره باباكرم مي رقصه. يا مي شن طرفدار پر و پا قرص فوتبال. ورد زبونشون مي شه تيم انتر ميلان و نمي دونم چي چي يونايتد و مي رن تو خط جمع كردن عكساو پوسترهاي علي كريمي و علي موسوي(اگه عكساي بن افلك يا جورج كولني رو جمع مي كردن باز يه چيزي حداقل خوش تيپن!!)تازه اونم نه بخاطر اينكه واقعا ورزش فوتبالو دوست دارن،(واقعا دخترايي كه اينطورين چند تان؟) بخاطر اينكه ورزش مورد علاقه پسراس و بتونن خودشونو بچپونن تو بحثاي كارشناسانه(!) پسرا كه معمولا بين هر چند تا پسري كه دور هم جمع شدن پيش مي ياد. حالا كه صحبت به اينجا كشيده شد يه كم مي خوام بزنم تو جاده خاكيو از فوتبال بگم.
فوتبال تنها ورزشيه كه ازش بدم مي آد. هيچ وقت به ديدن مسابقات فوتبال علاقه ي نداشتم حتي مسابقات ملي . به هرحال يه چيزي داره كه اينهمه آدم طرفدارشن .نمي گم من با بقيه فرق دارم ها! ولي خوب اونا خودشونن و منم نني ام! خدا راشكر موشه هم خوره فوتبال نيست. اونقدر كه بازيهاي اسنوكر رو دنبال مي كنه بازي هاي ليگهاي فوتبال و نگاه نمي كنه. معلوماتم هم درباره اصطلاحاي فوتبال و تيما و فوتباليستاي ايراني و خارجي بطرز اسف باري كمه و فقط مي دونم اوت چيه و پنالتي! خلاصه اينطوري بگم من اوت اوتم. البته اين جاي خوشحالي نداره ها ضايعه بعضي اوقات آدم سوتي هايي مي ده كه ... بذارين يكيشونو براتون تعريف كنم تا بهتر حس كنين.
چندوقت پيش من و دو تا از همكاراي خانومم نشسته بوديم و حرف مي زديم رويا(نزديكترين همكارم)برگشت به اون يكي گفت: ديشب فلان چيز (اسم يكي از تيمهاي خارجي)و ديدي، خيلي باحال بود،منم كه ظرفيت اينو ندارم خارج از يه بحث باشم و فقط گوش كنم گفتم:كجا نشون داد؟ mbc4 ؟ يه نگاهي بهم كرد و گفت : نه بابا تلويزيون خودمون. منم با ناباوري گفتم: وا! از كي تا حالا تلويزيون ايران اسم سريالا رو دوبله نمي كنه!! بهتره در مورد عكس العمل اون دو تا چيزي نگم. خانومي كردن و موضوع و دست نگرفتن وگرنه تا يه ماه سوژه مي شدم...
خوب چي مي گفتم...آهان پشت سر دختراي پسر نما غيبت مي كردم. اون خفناشون كلشونو با نمره ٤ مي تراشن. البته خودمم يه بار موهامو تيفوسي زدم بعد چون فهميدم پشت كلم پخه و نيمرخم خيلي ضايع بود ديگه موهامو خيلي كوتاه كردم. آقا من اصلا نمي گم كه دختر بودن به اينه كه تارزان از موهاي بافته شدش به عنوان طناب استفاده كنه، ولي مي گم نيت و هدف آدم تو هر كاري مهمه.يه بيچاره اي ممكنه براي اينكه داره كچل مي شه كلشو با تيغ بتراشه. اصلا كلش مال خودشه دوست داره بذاره زير گيوتين، اما هويت رو بايد فوت فوتش كرد كه گرد و خاك روش نشينه.